سلام بعد از ۱۰روز سسسلام ....................
این چند روز هم مریض بودم هم امتحان داشتم ........روزای سختی رو پشت سر گذاشتم
امروز یکی از روزای سختی بود ۸ واحد امتحان داشتم ...اما خوب بود
راستی عشقم امتحاناش تموم شده .....................تابستونش شروع شد
اما من هنوز امتحان دارم................
کمی با من مدارا کن
که خود را با تو بشناسم
من گم را تو پیدا کن
تو را از شب جدا کردم
تورا از قصه اوردم
نمی شد با تو بد باشم
نمی شد از تو بر گردم
کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن
نه از برگم نه از جنگل
نه از باران نه از شبنم
نه ان مریم ترین مریم
منم هم سقف دیروزی
که عطر خانگی دارم
که دستان تورا باید
به شام سفره بسپارم
اگر سختم اگر دشوار
اگر سیل ومصیبت بار
اگر تلخم اگر بیمار
منم از عشق تو بسیار
من ان هم خون وهم گریه
نههنه
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی ترا با لهجه گل های نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ ارزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های ابی احساس
تورا از بین گل هایی که در تنهاییم رویید با حسرت جداکردم
و تودر پاسخ ابی ترین موج تمنای دلم گفتی.................
دلم حیران وسرگردان چشمانیست رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی ان چشم
تورا در دشتی از تنهایی وحسرت رها کردم
همین بود اخرین حرفت
ومن بعداز عبور تلخ و غمگینت
حریم چشم هایم را بروی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم
نمی دانم چرا رفتی!!!!!!!!!!!!!
نمی دانم چرا شاید خطا کردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و تو بی انکه فکر غروب چشمان من باشی
نمی دانم کجا .تا کی.برای چه
ولی رفتی وبعداز رفتنت باران چه معصومانه می بارید
و بعداز رفتنت یک قلب دریایی ترک بر داشت
و بعداز رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
وگنجشگی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت
تمام بال هایش غرق در اندوه وغربت شد
و بعد از رفتن تو اسمان چشم هایش خیس باران بود
وبعداز رفتنت انگار کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
و بعدار رفتنت انگار کسی حس کرد من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد
وبعداز رفتنت دریا چه بغضی کرد
کسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد
ومن ومن با انکه می دانم تو هرگز یاد مرا با عبور خود نخواهی برد
هنوز اشفته چشمان زیبای توام
برگرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ببین که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد
و بعد از این همه طوفان وهم وپرسش وتردید
کسی از پشت قاب پنجره اروم وزیبا گفت::::::::::::::::::::::::::
تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو در راه عشق وانتخاب ان خطا کردم
ومن در حالی ما بین اشک و حسرت وتردید
کنار انتظاری که بدون پاسخ وسردست
ومن در اوج پا ییزی ترین ویرانی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شاید به رسم عادت پروانگی مان بازززززززز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ ارزوهایت دععععععععاکردم.....
امروز بعداز ۲ تا امتحان سخت کوبوندم رفتم یه دانشگاه دیگه رفتم پیشه گندم و تمشگی هم
دلم برای اونا تنگ شده بود هم می خواستم ای قدیما ببینمش وازش انرژی بگیرم چون کاملا
انرژیم تموم شده بود.....................اخه میدونی چه همیشه وقتی میدیدمش یا حتی
می دونستم تو یونی اروم بودم انرژی مضاعف داشتم ولی ولی ولیییییییی بدز اون روز
(۲۵ فروردین)۲۳ روز بدز تولد خودم و۱۰ روز بدز تولد خودش اون ماجرا اون اتفاق داغونم کرد
داغون داغون شدم شکستن قلبم ...اون روز بود که با تمام وجودم حس کردم هیچ وقت بهش
نمی رسم از اون روز به بد از احساسم نسبت بهش کم نشد اما اما اما اون انرژی که ازش
میگرفتمو دیگه نمی گیرم (یه روز توی اذر ماه بود ۲۴ روم یه عمل کوچیکی روم انجام شده بود
صبحش بود خیلی درد داشتم دانشگاه خودمو نرفتم اما چون تایم کلاساشو می دونستم خودمو
با هر بدبختی بود رسوندم یو نیشون ۱ کلاسشون شروع می شد داشتم از درد به خودم
می پیچیدم چهرم مشخص بود که خوب نیستم اون روز بر خلاف همیشه که سر کلاساش
به موقع حا ضر می شد اون روز دیر امد من امید دیدنشو از دست دادم گفتم دیگه نمی یاد
داشتم با دردم سرو کله میزدم که ساعت ۲:۱۵ بود از پنجری در کلاس سرشو رو هوا زدم
نمی تونی باور کنی دردم فراموش شد اومد داخل و همون دم کلاس نشت می تونستم
ببی نمش تحمل دردم برام راحت شد بود توی اون ۲۰ دقیقه که تو کلاس بود به اندازی .......
ازش انرژی گرفتم چون اون روز باید خیلی سری خودمو به خو نه میرسوندم من فقط ۲۰ دقیقه
دیدمش اما ۲الی ۳ ساعت تو راه بودم)
دوست داشتم حداقل ازش انرژی بگیرم حداقل نا خواسته کمکم کنه اما بدز اون ماجرا این کمکم
که هیچ خرجی براش نداش ازم دریغ کرد ومن خیلی ضغیف شدم می دونی من خالصانه
دوسش دارم راستی اینم بگم که میرم تو سایتش نمرههاشو چک می کنم تایم کلاساشو .
چنتا عکسم ازش دارم خودم کرفتم واین ترم عکسشو تو سایتش ثبت شد