امروز بعداز ۲ تا امتحان سخت کوبوندم رفتم یه دانشگاه دیگه رفتم پیشه گندم و تمشگی هم
دلم برای اونا تنگ شده بود هم می خواستم ای قدیما ببینمش وازش انرژی بگیرم چون کاملا
انرژیم تموم شده بود.....................اخه میدونی چه همیشه وقتی میدیدمش یا حتی
می دونستم تو یونی اروم بودم انرژی مضاعف داشتم ولی ولی ولیییییییی بدز اون روز
(۲۵ فروردین)۲۳ روز بدز تولد خودم و۱۰ روز بدز تولد خودش اون ماجرا اون اتفاق داغونم کرد
داغون داغون شدم شکستن قلبم ...اون روز بود که با تمام وجودم حس کردم هیچ وقت بهش
نمی رسم از اون روز به بد از احساسم نسبت بهش کم نشد اما اما اما اون انرژی که ازش
میگرفتمو دیگه نمی گیرم (یه روز توی اذر ماه بود ۲۴ روم یه عمل کوچیکی روم انجام شده بود
صبحش بود خیلی درد داشتم دانشگاه خودمو نرفتم اما چون تایم کلاساشو می دونستم خودمو
با هر بدبختی بود رسوندم یو نیشون ۱ کلاسشون شروع می شد داشتم از درد به خودم
می پیچیدم چهرم مشخص بود که خوب نیستم اون روز بر خلاف همیشه که سر کلاساش
به موقع حا ضر می شد اون روز دیر امد من امید دیدنشو از دست دادم گفتم دیگه نمی یاد
داشتم با دردم سرو کله میزدم که ساعت ۲:۱۵ بود از پنجری در کلاس سرشو رو هوا زدم
نمی تونی باور کنی دردم فراموش شد اومد داخل و همون دم کلاس نشت می تونستم
ببی نمش تحمل دردم برام راحت شد بود توی اون ۲۰ دقیقه که تو کلاس بود به اندازی .......
ازش انرژی گرفتم چون اون روز باید خیلی سری خودمو به خو نه میرسوندم من فقط ۲۰ دقیقه
دیدمش اما ۲الی ۳ ساعت تو راه بودم)
دوست داشتم حداقل ازش انرژی بگیرم حداقل نا خواسته کمکم کنه اما بدز اون ماجرا این کمکم
که هیچ خرجی براش نداش ازم دریغ کرد ومن خیلی ضغیف شدم می دونی من خالصانه
دوسش دارم راستی اینم بگم که میرم تو سایتش نمرههاشو چک می کنم تایم کلاساشو .
چنتا عکسم ازش دارم خودم کرفتم واین ترم عکسشو تو سایتش ثبت شد
درود. به وبلاگ من هم سری بزن خوشحال میشم. به امید ایران آزاد و سبز.
سلام دوست عزیز وبلاگتون بسیار زیباست.اگه میشه به سایت من هم سر بزنید.ممنون
خدا شانش بده! آدم به اون منبع انرژی حسودیش میشه!!
حسود هرگز نیا سود..............................
اون تمام زندگیمهههههههههههههههههههههههه
همهی وجودمههههههههههههههههههههههههه
راستی سلام ...اسم اون که بهمیون میاد همی هوش حواسم میره
خوبی چرا جواب سوالمو ندادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟